
پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۳
۳ نظر
یا اجازه نمی دهند که بگویم؛ یا بهتر است نگویم/ یا یادم می رود که بگویم آنچه را در دل یا ذهن می پروراندم.
یا هول می شوم یا دستپاچه/ یا سرخ می شوم؛ نمی دانم ...
معین چی بگم؟ چی میتونم بگم؟ بجز جمله ی کلیشه ای شرمنده ایم....
منم و روزمرگی هام/ تویی و خون دل هات.
فکر میکردم آدم میشم و راهت رو ادامه میدم. چقدر زود پا پس کشیدم. چه زود خسته شدم...